انواع مدلهای تامین مالی جمعی
طیف گستردهای از حالات تامین مالی جمعی با مدلهای کسب و کار متفاوت وجود دارد که با توجه به تنوع نوع فعالیت پلتفرمهای واسط، میتوان آنها را در چند مدل پایه زیر دستهبندی کرد:
نکته قابل توجه در دستهبندی مدلهای کسب و کار پلتفرمهای تامین مالی جمعی، مدلهای فرعی است که در ذیل هر یک از آنها تعریف میشوند. این مدلهای فرعی اغلب برای سهولت مشارکت اجتماع تعریف میگردند.
در ادامه هر یک از مدلهای ذکر شده به صورت مشروح توضیح داده شدهاند:
1 – اهدا
قبل از پیدایش تامین مالی جمعی مبتنی بر وب، سازمانهای خیریه بزرگ، اقدام به جمعآوری کمکهای مالی به صورت برخط مینمودند اما از اوایل سال ۲۰۱۰، وبگاههای جدید تامین مالی جمعی مبتنی بر مدل اهدا برای سازمانها و افراد، امکان تقاضای خیریه از انبوه مردم را فراهم کردند. این روش اغلب در پروژههای غیرانتفاعی یا بشردوستانه کاربرد دارد و مشارکتکنندگان هیچگونه انتظاری در قبال حمایت مالی ارائه شده ندارند. در واقع این شیوه مشابه با خیرات یا گلریزان در فرهنگ ایرانی است. فرد اهداکننده از عمل خود احساس رضایتمندی و شادی دارد؛ زیرا به صحت آن باور قلبی داشته و برنامهای را که از آن پشتیبانی کرده دارای سودمندی اجتماعی میداند. این مدل معمولا در تامین مالی نهادهای مدنی و خیریهها استفاده میشود.
پلتفرم “گوفاندمی” که در سال ۲۰۱۰ راهاندازی شده است، سامانه پیشگام تامین مالی مبتنی بر اهدا میباشد.
2 – پاداش
یکی از مشخصههای اصلی این مدل، دریافت پاداش توسط مشارکتکنندگان به دلیل حمایتشان میباشد. این پاداشها بسته به میزان مشارکت افراد تعریف میشوند. گاهی این مشارکتها تحت قالب حمایت جمعی بوده که در این حالت سرمایهگذار پروژه یا حامی در مورد پاداش مشخصی که کارآفرین به پرداخت آن متعهد شده توافق دارد. اغلب این پاداشها به صورت خدمات میباشند.
بعضی اوقات این شکل از تامین مالی جمعی در قالب پیشفروش جمعی و یا پیشسفارش به منظور حمایت در خصوص تولید محصولات گوناگون مانند کتاب، فیلم، آلبوم موسيقی، تئاتر، نرمافزار، محصول سبز و یا خدمات میباشد. در مقابل کارآفرین تعهد میکند نسخه اولیه از محصول یا خدمت را تحویل خریدار دهد که در این صورت تامین مالی جمعی اساسا یک نوع سفارش محصول تلقی میگردد. “کیک استارتر” و “ایندیگو گو”، برترین پلتفرمها و واسطههای تامین مالی جمعی مبتنی بر پاداش هستند. کارآفرینان در این پلتفرمها، اهداف تامین سرمایه را تعیین میکنند و در مقابل به افراد پاداشی بابت مشارکتشان ارائه میشود. همانطور که ذکر شد در اغلب موارد پاداش، همان محصولی است که در نهایت توسط کارآفرین با پول جمعآوری شده در فرایند تامین مالی تولید میشود. نکته قابل توجه این است که همه کمپینهای تامین مالی جمعی مبتنی بر پاداش حقوق مالکیت معنوی نظیر حق ثبت اختراع، علایم تجاری و حق استفاده را برای شخص کارآفرین محفوظ میدارند.
در حالتی که مشارکت به صورت پیشخرید نباشد، پاداشها اغلب غیرمادی یا داراییهای کم ارزش مانند پیام تشکر الکترونیکی، تیشرت تبلیغاتی، دستخط یک هنرمند با ذکر نام سرمایهگذار بر روی محصول تولید شده، دعوتنامه برای بازدید از محل پروژه، پیشنمایش اختصاصی، صرف شام و … هستند.
پلتفرمهای جدیدی ذیل این مدل در حال ظهور هستند که بر روی یک محصول خاص یا بازارهای فرعی تمرکز دارند. به عنوان مثال پلتفرم “اکسپریمنت” مکانی برای تحقیقات پروژههای علوم طبیعی است و حامیان مالی آن با نگاه پشتیبانی از علم، پاداش خود را دریافت میکنند. “تیاسپرینگ” نیز یک وبگاه الهام گرفته شده از کیک استارتر میباشد که به خاطر طراحی تیشرت سفارشی شهرت دارد.
در عمل کمپینهای تامین مالی جمعی مبتنی بر پاداش برای جمعآوری پول از عموم مردم به وسیلهی یکی از دو مدل فرعی “تضمین آستانه” و “حفظ سرمایه” فعالیت میکنند که در ادامه معرفی شدهاند:
2.1 – مدل تضمین آستانه
مدل تضمین آستانه که مدل “همه یا هیچ” نیز نامیده میشود، کاربردهای فراوانی دارد و مبنای فعالیت بسیاری از پلتفرمها میباشد. مشخصه اصلی این مدل آن است که پلتفرم و آغازگر پروژه متعهد میشوند اگر مبلغ مورد نیاز پروژه به صورت کامل تامین مالی نشود، کارآفرین حق استفاده از منابع مالی را ندارد و مبالغ مشارکت حامیان به حسابشان بازگشت داده خواهد شد. معیار ارزیابی موفقیت یا عدم موفقیت پروژه در بازه زمانی است که کارآفرین در معرفی پروژه اعلام نموده و در اصطلاح “حد آستانه” نامیده میشود. در مدل حد آستانه، چنانچه مبلغ هدفگذاری شده در مدت معین تامین شود، پلتفرم متعهد به پرداخت میشود و تراکنش مالی بین پلتفرم و کارآفرین اتفاق میافتد. در برخی از مدلهای کسب و کار مبلغ تعهد شده به یک حساب ثالث رسمی که توسط پلتفرم اداره میگردد انتقال داده شده و در آن نگه داشته میشود. پلتفرم بر تعهدات مشارکتکنندگان نظارت میکند و در صورتی که مجموع پول تعهد شده قبل از پایان دوره آستانه تامین شود، تعهدات به تراکنشهای مالی تبدیل میشوند و مبلغ از حساب ثالث رسمی آزاد شده و به حساب پروژه منتقل میگردد. همچنین اگر تا زمان حد آستانه هدف تامین مالی حاصل نشده باشد، جمعآوری پول ناموفق در نظر گرفته شده و تراکنشهای مالی اجازه صدور پیدا نمیکنند و سرانجام به حساب مشارکتکنندگان عودت داده خواهند شد.
مدل همه یا هیچ، مناسب شرکتهای کارآفرینی است که هدفشان افزایش سرمایه میباشد و هیچ مبلغی را نگه نمیدارند تا هدف پروژه بدست آید، بنابراین ریسک را به کارآفرینان انتقال میدهند. مدل تعهد آستانه یا اصل همه یا هیچ، مدل غالب برای تامین سرمایه پروژههایی است که با هدف جمعآوری سرمایه از طریق کمکهای مالی، حمایت، پیشفروش و یا پیشسفارش میباشند. در مدلهای کسب و کار پیشرفتهتر، پلتفرم تمایل به ترکیب این مدل با ویژگیهای دیگر مانند مدلهای اعطای وام و یا سرمایهگذاری را نیز دارد.
2.2 – مدل حفظ سرمایه
در این مدل حتی اگر هدف تامین مالی نهایی پروژه حاصل نشود و میزان سرمایه تقاضا شده توسط کارآفرین هنگام معرفی پروژه جمعآوری نگردد، کارآفرین میتواند انتخاب کند که همه پول پرداخت شده توسط حامیان را به کار گیرد. مدل حفظ سرمایه بیشتر مناسب شرکتهای نوپایی است که هدف افزایش سرمایه دارند و مایلاند مبلغ بدست آمده را صرف نظر از این که آیا آنها را به هدف خود میرساند یا نه نزد خود نگه دارند. بنابراین ریسک سرمایهگذاری برای مشارکتکنندگان در مدل فرعی حفظ سرمایه نسبت به مدل فرعی همه یا هیچ بیشتر است.
در پلتفرم ایندیگوگو این نوع تامین مالی، سرمایهگذاری انعطافپذیر نامیده میشود. پروژههای کوچک احتمال موفقیت بیشتری برای تامین مالی از طریق روش حفظ سرمایه دارند، در حالی که پروژههای بزرگ با احتمال بیشتری از طریق روش حد آستانه تامین مالی میشوند. کارآفرینانی که این استراتژی را رعایت نکنند ممکن است در دستیابی به اهداف تامین سرمایهشان موفقیت کمتری کسب نمایند.
همچنین کارآفرینانی که مدل تضمین آستانه را انتخاب کردهاند فعالیت زیادی برای اطلاعرسانی کمپین خود به اجتماع انجام میدهند؛ زیرا میدانند فقط در زمان تعیین شده مهلت دارند تا سرمایه مورد نظر خود را جمعآوری کنند. این امر ریسک اجتماع را در مقایسه با مدل حفظ سرمایه کاهش میدهد.
معمولا انتظار میرود، پروژههایی که با مدل تضمین آستانه ارائه میشوند، بزرگتر و موفقتر باشند لذا اجتماع نسبت به اطلاعات منتشر شده شرکتهای کارآفرین در این مدل علاقه بیشتری نشان خواهد داد. برعکس پروژههایی که با مدل حفظ سرمایه ارائه شدهاند، توسط افرادی انتخاب میشوند که از پاداش در اندازه کوچک مطلوبیت بدست میآورند، با این که میدانند در صورت لغو پروژه تمام سودشان را از دست خواهند داد. در نتیجه پروژهای که از مدل حفظ سرمایه استفاده میکند، اگر هدف کوچکی داشته باشد موفقتر خواهد بود. در حالی که پروژههای بزرگتر با مدل تضمین آستانه احتمال توفیق بیشتری خواهند داشت.
3 – وامدهی جمعی
تامین مالی مبتنی بر بدهی به عنوان سرمایهگذاری و تامین اهداف انتفاعی در سال ۲۰۰۶ در آمریکا و یک سال زودتر به عنوان فعالیت خیریهای در انگلستان به وجود آمد. تامین مالی جمعی مبتنی بر بدهی یا آنچه در انگلستان “مبتنی بر قرض” نامیده میشود، اولین بار با اهداف غیرمادی در سال ۲۰۰۵ آغاز گردید. پلتفرم تامین سرمایه خرد “کیوا” با هدف اعطای وام به افراد فقیر در کشورهای جهان سوم راهاندازی شد. مدل مبتنی بر بدهی تامین مالی جمعی که از آن تحت عنوان “قرض دهی فرد به فرد” نیز نام برده میشود، به وامگیرندگان مستقل امکان میدهد تقاضای وام بدون وثیقه داشته باشند و اگر توسط پلتفرم پذیرفته شد، پول را از اجتماع قرض گرفته و سپس آن را با بهرهاش (ممکن است بدون بهره باشد) بازپرداخت کنند. پلتفرمهای تامین مالی جمعی وامدهی، موضوعات افراد برای وام گرفتن را به دقت بررسی کرده و معمولا با درصد کمی از درخواستهای وام موافقت میکنند. به عنوان مثال پلتفرم “لندینگ کلوب” فقط ۱۰ درصد از درخواست وامها را مورد پذیرش قرار میدهد. این شیوه به افراد اجازه میدهد در صورت پذیرفته شدن توسط یک پلتفرم، تقاضای وامهای بدون پشتوانه یا وامهای با ریسک بالا نموده و وجوه را از اجتماع تامین کرده و آن را به علاوه نرخ بهره ثابت آن بازپرداخت نمایند.
از دیدگاه قرضگیرندگان، دریافت یک وام فرد به فرد میتواند راهی سادهتر، سریعتر و ارزانتر نسبت به گرفتن وام از بانک باشد. دلیل ارزان بودن این است که نرخ بهره وامهای پلتفرمهای مبتنی بر بدهی، معمولا از بانک کمتر است؛ زیرا بیشتر خدمات پلتفرمهای فرد به فرد نظیر درخواست بازدید و رسیدگی، بررسی اعتباری، پرداخت وام، فرآیند پرداخت، دریافت، واگذاری و گزارشدهی به صورت خودکار انجام میشود و همین امر موجب کاهش هزینهها میگردد. نرخ سود نیز به اندازه کافی بالا میباشد و بازگشت سرمایهی مناسبی برای سرمایهگذاران دارد. از طرفی میتوان گفت این نوع وامدهی بازگشت مالی بهتری نسبت به بازارهای سنتی نظیر سکه و رهن داشته و همچنین ناپایداری کمتری را نیز در مقایسه با بازار سهام دارد. وجود جریان نقدی ماهیانه قابل اطمینان با عنوان سودهای میان دورهای یکی دیگر از ویژگیهای تامین مالی مبتنی بر بدهی میباشد. در این شکل از تامین مالی، دو طرف ارائهکننده و دریافتکننده وام بدون واسطه با یکدیگر تعامل میکنند. با این تفاوت که طرف ارائهکننده وام یا قرض، بیش از یک نفر و در واقع انبوهی از مردم هستند. در این روش اعطای وام در دو شکل بلندمدت و کوتاهمدت صورت میگیرد و گاهی اوقات، قرضدهنده اصل وجه خود یا مبلغی بیش از آن را در زمان معینی پس خواهد گرفت اما مواردی دیده شده که دریافتکننده وجه یا همان کارآفرین، پرداخت عین وجه یا بیش از آن را به سایر متقاضیان نظیر خود، در همان شبکه اجتماعی و پس از زمانی معین تعهد میکند و در واقع وجوه، سرمایه شبکه تلقی شده و در آن گردش میکند.
بیشتر پلتفرمهای وامدهی تنها به افراد مستقل وام میدهند نه به کسب و کارها، گرچه سرمایهی وام میتواند توسط وامگیرنده برای مخارج یک کسب و کار کوچک صرف شود. اگر نرخ وامهای این پلتفرمها پایین باشد به زودی شاهد پیدایش پلتفرمهای وامدهی به کسب و کارهای کوچک که مدل اشتراکگذاری فرد به فرد را بسط و توسعه دادهاند خواهیم بود. به عنوان مثال لندینگ کلوپ در سال ۲۰۱۴ یک پلتفرم وامدهی برای کسب و کارهای کوچک راهاندازی نمود.
3.1 – مدل وام کوچک
پلتفرمهای مختلفی بر اساس مدل اشتراکگذاری فرد به فرد که واسطه اعتبارات خرد هستند وجود دارد و انتقال وجه وام از شخصی به شخص دیگر بدون دخالت یک بانک انجام میشود. پلتفرم آلمانی به نام “اسماوا” یکی از نمونههایی است که اخذ وام را از جمع برای پروژههای خصوصی فراهم میکند و با توجه به اصل آستانه، وام را در زمانی که به هدف مورد نظر رسیده باشد به شخص آغازگر پروژه واگذار میکند. اسماوا سپس اقساط بازپرداخت را از بدهکار که آغازگر پروژه است وصول میکند و آنها را به جمعیت وامدهنده بازپرداخت میکند. در این مدل ارتباط بین وامدهنده و بدهکار به طور کامل ناشناس باقی میماند، در حالی که قرضدهی اشتراکی معمولا شامل تماس شخصی بین شرکا در قالب قرارداد اعتباری است.
4 – خرید سهام جمعی
این نوع تامین مالی خرد در عمل پیچیدهترین حالت تامین مالی جمعی میباشد. در این حالت پاداش مشارکتکنندگان به ازای انجام تامین مالی و سرمایهگذاری در کسب و کار متعلق به کارآفرین، دریافت سهم، سود سهام و یا حق رای در مجامع آن شرکت است. بنابراین مشارکتکننده، سود نقدی مستقیم دریافت نمیکند بلکه به نوعی در سرمایهگذاری مخاطرهپذیر سهیم میگردد.
مدلهای سرمایهگذاری و یا مدل سهام برای اولین بار از طریق دو پلتفرم متخصص در کسب و کار موسیقی به نامهای “سلاباند” و “باند استاکس” معرفی شدند. پلتفرمهای واسط، یک دوره زمانی و مبلغ مشخصی سرمایه به عنوان آستانه خدمت تعریف کردند. آنها این مبلغ را به هزاران بخش مساوی تقسیم نمودند و از طریق پلتفرم واسط به عنوان سهام شراکت با قیمت ثابت به اجتماع ارائه کردند. مشابه مدل آستانه، زمانی که کمپین تامین مالی جمعی به اهداف مشخص شده دست یابد، به اصطلاح فاز سرمایهگذاری آغاز میگردد. در این حالت مطابق موارد گفته شده، افراد اجتماع فقط تا زمان آستانه تعهد میدهند و بعد از تامین سرمایه مورد نظر، تراکنش اتفاق میافتد.
از جمله پلتفرمهای مطرح مدل سهام در جهان میتوان از “گاست”، “سیرکل آپ”، “میکروونچر” و “کرادکیوب” نام برد. هر کدام از این پلتفرمها پروژههای موفق و ناموفق زیادی داشتهاند.
مدلهای فرعی ذیل مدل خرید سهام جمعی عبارتند از:
4.1 – مدل هلدینگ
پلتفرم موسیقی انگلیسی “باند استاکس” و پلتفرم فرانسوی “وایسید” که هر دو متخصص استارتاپ هستند، مدل سرمایهگذاری هلدینگ را معرفی کردند. در این مدل گرداننده پلتفرم به عنوان یک شرکت سرمایهگذار و هلدینگ عمل میکند و یک شرکت وابسته برای هر پروژه که قرار است از این طریق تامین سرمایه شود، تاسیس میکند. سپس پلتفرم معادل مبلغ مورد نیاز کارآفرین که قصد تامین آن را داشت، به مشارکتکنندگان بالقوهی موجود، سهم آن شرکت تازه تاسیس را فروخته و به این طریق مبالغ از اجتماع سرمایهگذاران جمعآوری شده و در اختیار کارآفرین قرار میگیرد. بنابراین ضمن تامین مالی پروژه مطروحه و مشارکت سرمایهگذاران در سهام شرکت موضوع پروژه، بسیاری از موانع و دشواریهای اداری و قانونی پیش روی کارآفرین به وسیلهی این مدل از واسطهگری پلتفرم، تسهیل و تسریع میگردد.
4.2 – مدل باشگاه
در این روش سهام کسب و کار موضوع پروژه، به صورت اوراق بهادار بین اعضای سرمایهگذار همسو که باشگاه را سازماندهی کردهاند توزیع میشود. بر این مبنا ارائه عمومی فرصتهای سرمایهگذاری یا همان اوراق بهادار به شدت کنترل شده و محدود میگردد. در بسیاری از کشورها روش مذکور مستلزم انتشار اطلاعیه فروش میباشد که باید توسط یک مقام نظارتی پذیرفته شود. از جملهی این پلتفرمها میتوان به “سک” در ایالات متحده آمریکا و “بافین” در آلمان اشاره کرد. در واقع همانطور که پیشتر ذکر شد به دلیل پیچیدگیهای این مدل، دستورالعملهای مرتبط با آنها نیز پیچیده، وقتگیر و پرهزینه هستند، به طوری که در عمل روش خرید سهام برای یک پروژه تامین مالی جمعی کوچک بازدارنده بنظر میرسد. بنابراین برای جلوگیری از بوروکراسی و هزینه، برخی از پلتفرمها با کمک گرفتن از پتانسیل سرمایهگذاران مورد تایید خود به عنوان اعضایی از یک باشگاه، اجتماعشان را سازماندهی میکنند. مقررات نظارتی باشگاه کمتر سختگیرانه هستند؛ چون اعضای این باشگاهها به عنوان سرمایهگذاران واجد شرایط در نظر گرفته میشوند که نیاز به حمایت قانونی کمتری دارند. البته این فرض که اعضای باشگاه ممکن است از همان اجتماع عمومی و بیتجربه و گاهی ناشناس جذب شده باشند، نسبتا غیر واقعی میباشد.
انواع مدلهای تامین مالی جمعی در ایران
طی دههی اخیر و با رشد چشمگیر استفاده عموم مردم از گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی در کشور، بهرهگیری از روشهای سنتی و مرسوم جای خود را به استفاده از ظرفیت پلتفرمهای گوناگون برای تامین مالی انواع فعالیتهای خیرخواهانه و حمایتی داده است. به خصوص هنگام وقوع حوادث غیرمترقبه مانند سیل یا زلزله و همچنین شیوع ویروس کرونا در سالهای اخیر، بسیار مشاهده شده که طیف وسیعی از مردم با پرداخت مبالغ نسبتا اندک به گروههای حامی یا سازمانهای فعال در کمکرسانی، مجموعا مبالغ قابل توجهی را به واسطهی این گروهها و از طریق پلتفرمهای تعریف شده در اختیار افراد آسیبدیده قرار دادهاند. این شکل از کار در واقع نمود مدلهای اهدای جمعی (اهدا و پاداش) است که میتواند با پاداشهای معین یا صرفا به قصد انگیزههای خیرخواهانه صورت پذیرد و امروزه روشی پذیرفته شده در میان اغلب مردم هستند.
در این میان پلتفرمهای مشخصی نیز به منظور تامین مالی کسب وکارها با استفاده از مدلهای سرمایهگذاری آغاز به کار کردند اما نقطهی عطف شکوفایی این روشها، همزمان با تصویب دستورالعمل تامین مالی جمعی توسط شورای عالی بورس و اوراق بهادار در اردیبهشت سال 1397 اتفاق افتاد. با ضابطهمند شدن فرایند تامین مالی جمعی و تعیین ارکان مختلف برای نظارت، بررسی و انجام امور، به مرور مدلهای سرمایهگذاری در فضای بازارهای مالی کشور شناخته شد و همزمان با کسب مجوز چند پلتفرم در این خصوص، متقاضیان تامین سرمایه و سرمایهگذاران شاهد ایجاد دریچهای جدید با مزایای گوناگون برای نیل به اهداف خود شدند.
در حال حاضر سامانه استارتامین متعلق به شرکت تحلیلگران کسب و کار بهاسنج در کنار چند پلتفرم دیگر دارای مجوز با استفاده از مدل وامدهی مشغول فعالیت هستند اما با وجود این که بستر استفاده از مدل خرید سهام در استارتامین تدارک دیده شده و مجوزهای مربوطه نیز اخذ گردیدهاند، همچنان ساز و کارها برای بهرهگیری از این مدل به دلیل پیچیدگیهای احتمالی آن از سوی نهادهای ذیصلاح مهیا نگردیده است. مدلهای سرمایهگذاری تامین مالی جمعی به شکل مدون و امروزی آن یک صنعت نوپا در جهان بوده که در کشور ما نیز به تازگی در حال رونق و رشد میباشد و میتوان آیندهی درخشانی را برای آن متصور بود.
منبع :
کتاب انقلاب تامین مالی جمعی: بستری برای تامین مالی کسب و کارهای نوپا/دکتر سعید زرندی، محسن افشاپور و سجاد عساکره – انتشارات بورس