ارزشگذاری

گام به گام مراحل ارزش‌گذاری از دیدگاه داموداران

در حال حاضر دیدگاه‌های ارزش‌گذاری به دو بخش تقسیم می‌شوند:

              • دیدگاه‌های روایتی
              • دیدگاه‌های عددی

دیدگاه عددی

همانطور که از نام آن می‌توان فهمید، افراد با دیدگاه عددی بر این باورند که ارزش‌گذاری در درجه اول به اعداد مربوط است و روایت‌ها و داستان‌ها صرفا عواملی غیرمنطقی را وارد سرمایه‌گذاری می‌کنند. اکثر متخصصان ارزشگذاری سنتی از این عقیده حمایت می‌کنند.

دیدگاه روایتی

افراد با دیدگاه روایتی در ارزش‌گذاری شرکت‌ها به قدرت داستان‌سرایی اعتقاد دارند. این افراد اعتقاد دارند که ارزش‌گذاری و به طور کلی سرمایه‌گذاری به روایت‌ها مربوط است و در شرایط عدم قطعیت، نمی‌توان اعداد مشخصی را تخمین زد.

ما معتقدیم که ارزشگذاری ترکیبی از دو دیدگاه است.

چگونه باید مدل ارزش‌گذاری خود را بسازیم؟

·         باید استدلال قوی و قابل دفاعی وجود داشته باشد تا بتوان مفروضات مدل مالی و ارزش‌گذاری خود را اثبات کنید و این باعث می‌شود که پیشنهاد کلی سرمایه‌گذاری مستدل‌تر شود. یکی از کارهایی که می توان برای اثبات اعتبار مفروضات انجام داد، استفاده از داده‌های بازار است.

·         یکی دیگر از راه‌های عملی‌تر کردن مفروضات، استفاده از روایات است. روایت باعث می‌شود افراد چشم‌انداز و پتانسیل شرکت را ببینند و کمک می‌کند تا آن را به اعداد تبدیل کنند؛ زیرا در نهایت سرمایه‌گذاران خریدار پتانسیل درآمدزایی شرکت هستند؛ بنابراین باید مطمئن بود که آنها تصویر روشنی از چشم‌اندازهای شرکت دارند. در واقع وجود یک روایت، احساسات سرمایه‌گذار را درگیر می‌کند و به او کمک می‌کند اطلاعات بیشتری درباره پیشنهاد سرمایه‌گذاری کسب و کار به خاطر بسپارد.

فرآیند ارزش‌گذاری از دیدگاه داموداران

داموداران، استاد دانشگاه نیویورک – متخصص در ارزشگذاری استارتاپ‌ها، چارچوبی گام به گام ایجاد کرده است که هنگام ارزشگذاری یک شرکت باید دنبال شوند.

مرحله 1 | برای کسب‌وکاری که می‌خواهید ارزشگذاری کنید یک روایت بسازید.

در این روایت، شما داستان خود را درباره اینکه چطور کسب‌وکارتان در طول زمان به تکامل می‌رسد، بیان می‌کنید. به بیان دیگر یک چشم‌انداز، یک مأموریت و یا یک برنامه معتبر شامل نقاط عطف ایجاد کنید که همراه با احساس فوریت(ضرورت) باشد.

                                       در اینجا یک چارچوب کاربردی برای تعریف “فوریت” وجود دارد:

هنگام پاسخ دادن به این سؤالات، سعی کنید بر تجربه مرتبط و سابقه قبلی خود در صنعت تأکید کنید. هنگام گفتن داستان استارتاپ خود، شور و اشتیاق خود را نشان دهید و سعی کنید رهبری و قاطعیت خود را نشان دهید – سرمایهگذاران به دنبال این ویژگی‌ها در کارآفرینان هستند.

مرحله 2 | روایت را تست کنید

داستانی را انتخاب کنید که ممکن، قابل قبول و محتمل باشد. آن را آزمایش کنید و پذیرای بازخوردها باشید.

در اینجا توجه به این جزئیات مهم است:

هنگامی که روایت شما کامل شد، سعی کنید آن را برای افراد مختلف تعریف کنید تا بررسی کنید که آیا آنها آن را درک کرده و می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند یا خیر؛ قاعدتا همه نمی‌توانند آن را درک کنند اما هر چه افراد بیشتری درک کنند بهتر است.

مرحله 3 | روایت را به محرک‌های ارزش تبدیل کنید

هنگامی که روایت خود را آزمایش کردید، آن را به محرکهای ارزش تبدیل کنید. به عبارت دیگر، اعدادی را به داستان خود بچسبانید تا روایت خود را تقویت کنید و آن را ملموس کنید.

که دو روش برای انجام آن وجود دارد :

          • روش بالا به پایین
          • روش پایین به بالا

رویکرد بالا به پایین (از بیرون به داخل):

تمرکز بر نمای کلی – اندازه کل بازار، سهم بازار هدف و غیره. سپس این مؤلفه‌ها را به اجزای تعداد جذب، نرخ‌های تبدیل و سایر معیارها تجزیه کنید تا عملکرد مورد انتظار شرکت را برآورد کنید.

رویکرد پایین به بالا (از درون به بیرون):

روی شرکت و محرک‌های آن مانند بهره‌وری، قیمت، استخدام و غیره تمرکز کنید. فرضیاتی را در مورد تکامل آینده این معیارها در نظر بگیرید و از این فرضیات برای بدست آوردن عملکرد مورد انتظار شرکت استفاده کنید. 

 

Right pointing backhand index with solid fillانتخاب بین این دو رویکرد کاملاً به نوع شرکت و در دسترس بودن داده‌هایی که برای پیش‌فرض‌ها نیاز دارید بستگی دارد. هر رویکردی را که انتخاب کنید، عددی که عملکرد شرکت شما را نشان می‌دهد باید با شواهدی حمایت شود که نشان دهد شرکت می‌تواند به این اهداف برسد. برای مثال می‌توانید از عملکرد شرکت‌های مشابه (موارد قابل مقایسه‌) به عنوان معیار استفاده کنید.

نکته: رویکرد بالا به پایین برای شرکت‌های جوانی که رشد بالایی دارند بیشتر استفاده می‌شود و رویکرد پایین به بالا زمانی قابل اجرا است که ارقام بازار قابل اعتماد و یا در دسترس نباشد.

 

مرحله 4 | محرک‌ها را به ارزشگذاری مرتبط کنید

در این مرحله شما ارزش‌گذاری واقعی را انجام می‌دهید؛ ابزارها و روش‌هایی وجود دارد که می‌توانید از آنها برای تعیین ارزش شرکت استفاده کنید. توصیه می‌شود در صورت امکان از ترکیبی از روش‌ها برای تخمین ارزش استفاده شود.

فراموش نکنید که ارزشگذاری در واقع انعکاسی از مفروضاتی است که در فرآیند مدل‌سازی مالی درنظر می‌گیرید. بنابراین، به طور مداوم فرضیات خود را زیر سوال ببرید و به چالش بکشید.

 

در فرآیند مذاکره، به جای خود ارزشگذاری، بر مفروضات تمرکز کنید. اگر طرف مقابل با آنها موافقت کند، به احتمال زیاد با ارزشگذاری موافقت خواهد کرد.

مرحله 5 | حلقه بازخورد را باز نگه دارید

 

آخرین توصیه اینست که، در مورد داستان خود پرشور باشید اما نسبت به آن تعصب نداشته باشید. از روایتی که ساخته‌اید دفاع کنید اما پذیرای انتقاد باشید. اگر در مورد فرضیاتی که ارائه کرده‌اید اختلاف نظر وجود دارد، سعی کنید نقد اصلی را مشخص کنید و برای حل آن تلاش کنید.

نکته: تعریف خود از مفروضات و محرک‌های ارزشی را شفاف کنید و در مورد آنها بازخورد بخواهید. این کار تعیین نقاط عطف مشترک را بسیار آسان‌تر می‌کند.

 

مطالعه موردی: روایت Uber (از سپتامبر 2014)

داستان اوبر و ارزشگذاری آن بسیار بحث برانگیز بوده و آن را میتوان به عنوان مثالی مطرح کرد که چگونه روایت می‌تواند بر ارزشگذاری تأثیر بگذارد و ارزش یک شرکت را چندین برابر کند.

Damodaran رویکرد بالا به پایین را برای تخمین ارزش شرکت در پیش گرفت. به گفته داموداران، جریان‌های نقدی آتی اوبر به سه مؤلفه بستگی دارد:

·         اندازه بازار بالقوه

·         اندازه سهم اوبر در آن بازار

    •     درصد کمیسیون اوبر

 

اندازه بازار

یک فرض اساسی که او مطرح کرد اینست که تمرکز اوبر کاملاً بر بازار جهانی تاکسی و خدمات خودرو است. بازار جهانی تاکسی و خدمات خودرو ممکن است بازار بزرگی باشد، اما بسیار پراکنده است و تعداد زیادی آژانس کوچک و محلی بر هر شهر تسلط دارند. همچنین در بسیاری از شهرها پرداخت هزینه تاکسی به صورت نقدی انجام می‌شود و بنابراین هیچ راه آسانی برای ردیابی کل درآمدهای ایجاد شده توسط آژانس‌ها وجود ندارد.

 با این حال برخی از داده‌ها وجود دارد که می‌توان از آنها استفاده کرد، به عنوان مثال: سودآورترین بازار تاکسی جهان در ژاپن است، جایی که درآمد سالانه آن فقط در توکیو حدود 20 تا 25 میلیارد دلار تخمین زده می شود، پس از آن انگلستان با درآمد 14 میلیارد دلار و ایالات متحده با 11 میلیارد دلار در رتبه بعدی قرار دارد. با فرض اینکه درآمد تاکسی در سایر نقاط جهان 50 میلیارد دلار دیگر به این مجموع اضافه کند، با یک بازار 100 میلیارد دلاری روبرو هستیم.

 

داموداران رشد سالانه 6.25 درصدی را برای بازار جهانی تاکسی و خدمات خودرو تخمین زد و از این رو کل بازار موجود از سال 2014 تا 2024، از 100 میلیارد دلار به 183 میلیارد دلار خواهد رسید. 

سهم بازار

سهم بازاری که اوبر می‌تواند به دست آورد به حداقل سه عامل بستگی دارد: آمادگی رانندگان و مسافران برای استفاده از خدمات تاکسی اوبر ، قوانین و مقررات تاکسیرانی.

خبر خوب برای اوبر این بود که بازار از هم پاشیده بود و هیچ بازیگر بزرگ و جاافتاده‌ای وجود نداشت و تعداد کمی از شرکت‌های سهامی عام در این فضا وجود داشتند. خبر بد این بود که 1- تسلط بر بازار دشوار بود، 2- مزایای اثر شبکه در این بازار محدود بود زیرا داشتن یک شبکه جهانی متشکل از ده‌ها هزار تاکسی برای مشتری که به دنبال تاکسی در شهر نیویورک است تفاوتی ایجاد نمی‌کند. 3- محدودیت‌های نظارتی که اوبر با آن‌ها مواجه بود.

 

بنابراین داموداران سهم بازار 10 درصدی را برای اوبر تشخیص داد.

درصد کمیسیون

به منظور تخمین ارزش شرکت، او فرض کرد که اوبر 20 درصد کمیسیون از هر سفر داشته باشد.

با ورودی‌های توضیح داده شده داموداران ارزش 5.9 میلیارد دلاری را برای اوبر برآورد کرده است. لازم به ذکر است که در سپتامبر 2014  ارزش 17 میلیارد دلار با سرمایه‌گذاری 1.2 میلیارد دلاری برای اوبر برآورد شده بود.

در ادامه Bill Gurley برای پاسخ به داموداران به این موضوع پرداخت و در آنجا مفروضات داموداران را به چالش کشید. گرلی توضیح داد که اوبر یک شرکت خودروسازی است که قصد دارد نه تنها صنعت خدمات خودرو، بلکه صنعت مالکیت خودرو را نیز مختل و جایگزین کند. با در نظر گرفتن صنعت خودروی جهانی، کل بازار موجود برای اوبر بسیار بیشتر از محاسبات داموداران است.

 

هدف گورلی این بود که توضیح دهد چگونه فرضیات خاص می‌توانند به نتایج بسیار متفاوتی منجر شوند.

داموداران در انتخاب استفاده از اندازه تاریخی بازار تاکسی این فرض ضمنی را مطرح می کند که آینده کاملاً شبیه گذشته خواهد بود. به عبارت دیگر، ورود محصول یا خدماتی مانند اوبر تأثیری بر اندازه کلی بازار حمل و نقل خودرو در ازای کرایه نخواهد داشت. دامودران احتمالاً هرگز این احتمال را در نظر نگرفته است: آیا اوبر می تواند از نظر قیمت و راحتی به جایی برسد که جایگزینی ارجح برای داشتن خودرو شود؟

همچنین گرلی به این نکته اشاره کرد که هرچه پایگاه کاربر اوبر بزرگتر باشد، مشارکت‌های بیشتری را می‌توانند تضمین کنند. از این رو، اثرات شبکه جهانی نیز وجود دارد، که بر اندازه سهم بازاری که اوبر می‌تواند بگیرد، تأثیر می‌گذارد.

اثر شبکه زمانی وجود دارد که « ارزش یک محصول یا خدمات به تعداد افرادی که از آن استفاده می‌کنند وابسته باشد». به عبارت دیگر، هرچه افراد بیشتری از محصول یا خدمات استفاده کنند، ارزش آن برای تک تک کاربران بیشتر است.

در مثال  اوبر سه محرک اثر شبکه وجود دارد:

1.زمان‌های درخواست تاکسی: هر چه تعداد مسافران بیشتری از اوبر استفاده کنند، فاصله بین هر دو سفر کوتاه‌تر می‌شود و زمان انتظار راننده تاکسی برای دریافت سفر جدید کمتر می‌شود.

2.تراکم پوشش تاکسی‌ها: هرچه تاکسی‌های بیشتری از اوبر استفاده کنند، مسافران نیز در زمان کمتری می‌توانند تاکسی بگیرند.

3.استفاده: هرچه تاکسی‌های بیشتری از اوبر استفاده کنند، قیمت کلی برای مصرف کننده کمتر خواهد بود.

 

بر این اساس، او ادعا می‌کند که ارزشگذاری اوبر حداقل 25 برابر چیزی است که داموداران در آن زمان تخمین زده بود.

 و تفاوت کاملاً ناشی از داستان پیرامون اعداد است!

 

https://www.equidam.com/defend-your-valuation
https://fivethirtyeight.com/features/uber-isnt-worth-17-billion
https://abovethecrowd.com/2014/07/11/how-to-miss-by-a-mile-an-alternative-look-at-ubers-potential-market-size

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + 5 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن